شناسه خبر: 2011 | منتشر شده در مورخ: 1392/11/29 | ساعت: 23:20 | گروه: صفحه نخست |
سفرنامه
در جستجوی یاران (قسمت چهارم) |
3170 کیلومتر رکاب زنی درجستجوی حقیقت
قریب به دو دهه خود را با دل نوشته هایم مشغول کرده بودم، هربار که دل تنگ گذشته ام شدم بخشی از دل نوشته هایم را منتشر کردم.
کم کم ده ها اثررا در کنج کتاب خانه شخصی ام گردآوری کردم، هرگاه به دنبال حقیقتی گشتم، به سراغ منابع کلام ائمه اطهار (ع) درجستجوی حقیقتی گشتم، با ترجمه متون حدیث به زبان انگلیسی مجموعه 21 جلدی عترت به ثمر رسید، حاصل این کارزمان بر را مدیون خانواده وجمعی ازعلاقه مندان فرهنگی و دانش آموزانم، درمناطق مختلف کشور، خصوصاً تهران بزرگ می باشم.
خاطرات هشت سال دفاع مقدس و 44 ماه اسارت دراردوگاه های مفقودین جنگ تحمیلی لحظهِ لحظه های با شهیدان بودن را درخاطرم تداعی کرد، احساس کردم دل تنگ دوستان سفرکرده هستم لذا تصمیم گرفتم تا به بهانه جمع آوری تصاویر، دل نوشته ها، وصیت نامه ها، اسناد، فیلم و خاطرات هم رزمان، هم سلولی ها، و همکلاسی هایی که سبک بال پر کشیدند، بی قراریم را التیام بخشم.
با کمک مرحوم پدرم حاج قربان قربانپوریامی هزینه های سالگرد شهید رسول قربانپور یامی (اخوی شهیدم) را صرف اتمام مجموعه کتب نشان ازلاله ها ی فاروج نمودم، استقبال بی نظیر ودل گرم کننده خانواده معززشهدا وایثارگران زادگاهم (شهرفاروج) وآبادی های پیرامونش من را برآن داشت که تحقیق جامع وکاملی ازشهدا داشته باشم،
ازسال 1375 کار تحقیق جامع پیرامون شهدا را شروع کردم، گاه ماه ها درروستاهای فاروج بیتوته نمودم تا اطلاعات کافی را بدست آورم،
تشویق های مکررمرحوم ابوی ودل گرمی های خانواده تا حد زیادی در به ثمررسیدن کار سخت وطاقت فرسایی که در پیش گرفته بودم موثرافتاد، به پیشنهاد خانواده ام منزل شخصی ام را درشهرستان قوچان برای به نتیجه رسیدن کارم بفروش رساندم و دراین راه سرمایه گذاری کردم، بر خلاف انتظارم هیچ نهادی برای این کار ضروری پیشقدم نگردید!
البته تا نتیجه تحقیقات منجر به خروجی قابل قبولی نمی گردید هم کاری بی معنا بود، بلاخره حاصل تلاش های مکرر نتیجه بخش گردید، به همت دوستانم چند باب مغازه کتاب فروشی درشهرستان فاروج و قوچان دایرنمودم با این کارزمینه مناسبی برای جذب نیروی فعال و کارآمد برایم فراهم گردید،
قریب 10 سال ازتحقیقات گذشته بود ولی هنوزکارقابل قبولی ارائه نداده بودم گرچه یقین داشتم برای ارائه کار می بایست تمام اطلاعات مورد نیازرا جمع آوری می کردم این کار مستلزم صرف هرینه های گزاف و نیازمند وقت بسیار بود، با تلاش خانواده ام ومرحوم ابوی کم کم آثار دل نشین کارهویدا گردید،
3 جلد ازمجموعه کتب ارزشی نشان ازلاله های فاروج به ثمرنشست، استقبال فوق العاده هم وطنان باعث گردید تامجموعه فوق را با کمک مدیرمسئول هفته نامه سراسری هزاره سوم طی یک سال به طورکامل بصورت هفتگی به چاپ مجدد برسانم تا به آسانی در دست رس علاقه مندان قرارگیرد.
تشویق دوستان برای ادامه کار، من را برای این که تاریخچه پرفرازو نشیب شهر فاروج (شهر دارالعلماء) و 84 قصبه مرتبط به آن را نیز مورد تحقیق قراردهم تشویق نمود، حاصل محبت مردم خون گرم موطنم دراواخرسال 1389 منجربه انتشاراولین اثر تاریخی خبوشان تمدن گم شده گردید، کتابی که بسیارمورد توجه هم وطنانم قرارگرفت و کمتر از سه هفته به چاپ دوم رسید،
کتاب خبوشان خصوصاً جلد اول نقد وانتقادهای منصفانه ای نیزبه همراه داشت که بنده را برای چاپ مجلدهای بعدی به تامل و تحمل بیشتری وا داشت تا با درایت و تحقیق بیشتربه کارادامه دهم، با رسیدن دوران بازنشستگی فراغت بیشتری برای پژوهش داشتم، پیشنهاد اولین دانش آموزبعد از اسارتم، مرا به سمت تصمیمی سخت اما بزرگ هدایت نمود.
ابتدای سفرتخمین دقیقی ازهزینه های سفر نداشتیم، بخشی ازهزینه ها که مربوط به تهیه لوازم از قبیل دوچرخه ، دوربین و لوازم مورد نیاز بود تهیه نمودیم، مبلغی را نیز برای پیشتیبانی سفردرنظر گرفتیم، برای احتیاط کارت عابر بانک حقوقی را به همراه برداشتم تا در طول مسیر با مشکلی برخورد ننماییم.
شروع رکاب زنی میثاق با شهدا :
صبح روز 14 اردیبهشت 1391 مصادف با پنج شنبه دوچرخه ها را جهت آمادگی لازم و چکاب نهایی به مشهد مقدس انتقال دادیم تا با استعانت از خدای منان شروع حرکت از حرم ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) باشد، غروب پنج شنبه آزمایشی یک دور کامل به دورشهرمقدس مشهد رکاب زدیم اوایل شب به دوچرخه سازی اطراف حرم مراجعه نمودیم، تست نهایی ازسلامت تمام اجزای دوچرخه ها صورت گرفت، ابزار مورد نیاز برای مواقع بحران را تهیه نمودیم، به صورت نمادین سه دور به دور بارگاه ملکوتی آقا امام رضا (ع) زدیم، مرقد شهید هاشمی نژاد را به عنوان اولین گلزارشهدای مسیر زیارت نمودیم و آماده رکاب زنی شدیم.
لحظه به یاد ماندنی شروع حرکت میثاق با شهدا، حرم امام رضا(ع)، 14 اردیبهشت 1391
ساعت 10 شب بعد ازاقامه نمازمغرب وعشا ازحرم مطهرثامن الحجج(ع) به سمت دفتر وکالت سید محسن حیدری آزاده سرافرازدفاع مقدس حرکت نمودیم، با برنامه ریزی قبلی سید محسن با توجه به مشغله کاری که هر وکیل پایه یکی با آن مواجه می باشد مسئولیت اطلاع رسانی مراحل سفر را با گشاده رویی پذیرفت.
ساعت 11 شب تا 1 بامداد میهمان سید محسن حیدری بودیم، شام را در دفتروکیل آزاده صرف نمودیم، شروع دل چسبی که برای همراهم مهدی خان زاده بسیاردل نشین بود.
اولین برخورد مهدی با سیدمحسن درفضایی بسیارصمیمی صورت گرفت، راهنمایی های سید محسن درطول سفربسیار مفید بود، تصمیم اولیه برای تهیه گزارش روزانه و اطلاع از وقایع روزانه ازطریق تلفن همراه گرفته شد، برای ایجاد انگیزه بیشتر، سید محسن تقبل نمودند تا گزارش روزانه را ازطریق سایت تکریت 11 به اطلاع سایر دوستان مشتاق نیز برسانند.
ضیافت شام توسط سید محسن حیدری، آزاده و وکیل پایه یک دادگستری در شب اول سفر14 اردیبهشت 1391
ثبت خاطرات سفر و لزوم توجه به مواردی همچون آشنایی با فرهنگ ایثار، مردم شناسی، ایران شناسی، محیط زیست، اماکن تاریخی، آداب و سنن، گویشها، و... از توصیه های این برادر آزاده بود که در طول سفر برکات بسیاری را به همراه داشت، پاسی از شب گذشته از بلوارشهید کلاهدوز (محل دفتر وکالت سیدمحسن) به سمت محله قاسم آباد (شهرک غرب) مشهد رکاب زدیم.
شب دیرهنگام به خیابان شریعتی رسیدیم با وجود این که پاسی ازشب گذشته بود اما میزبان صبورهم چنان منتظرورود ما بود، شب را میهمان سرهنگ حاج محمد قربانپور یامی بودیم.
با صرف چای آماده استراحت شدیم، به دلیل گرفتگی عضلات پاها یم تا صبح از فرط خستگی خوابم نبرد! گرچه مجموعاً 65 کیلومتر رکاب زده بودم اما عضلات پاهایم کاملاً خسته شده بودند که موجب نگرانی من شده بود.
بعد ازاقامه نمازصبح کمترازیک ساعت خوابیدم تا با طلوع آفتاب به مسیراز پیش تعیین شده ادامه دهیم،
هر دو هم سفرشب سختی را توام با هیجان به سربردیم، مهدی هیجان سفررا داشت ومن اضطراب داشتم که نتوانم پا به پای مهدی رکاب بزنم، خستگی شب اول کمی نگرانم کرده بود. ان الله مع الصابرین.
بر گرفته از سفرنامه در جستجوی یاران به قلم علی قربان پور یامی
|
|||||||||
سلام حاج علی باز هم مثل همیشه خدا قوت تصمیم گرفتم بعد از خواندن هر قسمت پیامی برایت بزارم حتی به اندازه یک خدا قوت.
|
|
|||||||||
سلام من هم از خوندن شيواي اين سفرنامه لذت بردم
سربلند باشي
|