شناسه خبر: 5979 | منتشر شده در مورخ: 1393/2/15 | ساعت: 19:48 | گروه: صفحه نخست |
سفرنامه
در جستجوی یاران (قسمت سی و چهارم) |
تالاب زیبای میانکاله
با طی کردن 2 کیلومتر از مسیر به تالابی بسیار زیبا که برای اولین بار آن را مشاهده میکردم رسیدیم. به اصرار من لحظاتی را در کنار تالاب توقف کردیم مناظر زیبایی که چشم هر بینندهای را به خود خیره میکرد.
تالاب از یک طرف به جاده زاغ مرز و از طرفی به جاده اصلی بندر امیرآباد متصل بود ما برای رسیدن به بندرامیرآباد باید تالاب را دور میزدیم.
از اینکه بعضی از هموطنان عزیز ایرانی با وجود چنین مناظر بینظیری که در کنار سواحل زیبای کشور وجود دارند باز هم با صرف هزینههای گزاف مناطقی چون آنتالیا و دوبی را ترجیح میدهند شگفت زده شدم!
تالاب زیبای میانکاله، منطقه ویژه اقتصادی امیرآباد اردیبهشت 1391
دقایقی را کنار تلاب سپری کردیم و از مناظر زیبای آن تصاویری را ثبت نمودیم اگر فرصت بیشتری داشتم دوست داشتم نیمروزی را در همان مکان به استراحت بپردازم. تصمیم گرفتم تا در اولین سفر آیندهام یکبار دیگر برای تماشای مناظر بکر و دست نخوردهای که نتوانسته بودم بیشتر از آنها لذت ببرم سفری مجدد داشته باشم. آرزویی شیرین که بعد از پایان سفر خیلی زود به آن دست یافتم.
تالاب میانکاله را دور زدیم تا خود را به منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد برسانیم.
آنچه بیش از همه تحسین مرا بر انگیخته بود سخت کوشی زنان و مردانی بود که با وجود شرایط آب و هوایی ویژه در شالیزارها برنج سخت مشغول کار بودند و در پی کسب روزی حلال بودند، کاری طاقت فرسا که بی گمان عبادتی بزرگ محسوب میشد.
سخت کوشی خانواده شمالی در مزارع شالیزار شنبه 23/2/1391 منطقه بندر امیرآباد
بعد از 3 کیلومتر رکاب زدن به دهیاری امیرآباد رسیدیم با تابلویی که تصویر 5 شهید دفاع مقدس در آن نقش بسته بود، کمی بعد به ورودی منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد رسیدیم. تصور میکردم به مقصد رسیدهام! اما از ورودی جاده بندر امیرآباد تا محل ساختمانهای اداری بندر چندین کیلومتر راه بود که پیش بینی نمیکردم.
بیشترین آسیبهای زیست محیطی به ویژه در مورد حیوانات آبزی را در طول مسیر شاهد بودم، شاید بیش از دهها مورد مار، لاک پشت ، قورباغه و.... در طول مسیر در حاشیه جاده و تالاب تلف شده بودند!
چند کیلومتر رکاب زدیم در طول مسیر دائم با حسین آقا در تماس بودم. لحظاتی بعد آقای محمدی از لاین روبرو از کنارمان گذشت تا از اولین دور برگردان به ما ملحق شود.
به روستای تیمورلنگه در منطقه ویژه رسیدیم روستایی بسیار کوچک که با تقدیم 3 شهید نسبت به آرمانهای انقلاب اسلامی ادای دین نموده بودند. بلاخره حسین آقامحمدی را در کنار خود مشاهده کردم، برخوردی گرم و صمیمی که هنوز خاطرات سخت دوران اسارت را برایم تجلی میکرد. بگرمی وی را در آغوش گرفتم دقایقی را از حال هوای سفر خارج شدم و به اردوگاه تکریت پر کشیدم.
ورودی بندر امیرآباد، مهدی خان زاده اردیبهشت 1391
آقامهدی که متعجب از رفتار ما بود فقط نظاره گر بود! بلاخره مهدی را به وی معرفی کردم شوخ طبعی حسین آقا مهدی را مجذوب خود کرده بود، حسین آقا اصرار داشت تا چند کیلومتر باقیمانده را دوچرخهها را سوار بر وانت دوکابین همراهش نماییم که به شوخی به وی گفتم: بیش از1000 کیلومتر رکاب نزدهام که به خاطر 2 کیلومتر برایم داستان درست کنی!
وی جلوتر از ما به راه افتاد و چند دقیقه بعد ما نیز در آستانه درب ورودی ساختمانهای اداری منطقه قرار گرفتیم، دیدن منطقهای وسیع، زیبا و بسیار تمیز در آن مکان برای من جالب بود! انتظار مشاهده آن را نداشتیم. با عبور از نگهبانی که بدون اجازه حسینآقا امکان پذیر نبود خود را در محیطی کاملاً متفاوت یافتم.
دیدن دوستان صمیمی دوران اسارت برای من لذتی وصف ناپذیر داشت. برای مهدی نیز بسیار دلچسب بود آفامهدی از اینکه آزادگان را افرادی بذلهگو و ساده و بی آلایش ودر عین حال صبور و خدمتگذار مشاهده کرده بود احساس خوشی داشت.
برخورد با سیدمحسن حیدری ابتدای حرکت، ملاقات با ابوالفضل عبیری در شهر کهنه، استقبال منیری مقدم در شهر بجنورد و حال ملاقات حسین محمدی در منطقه زیبای امیرآباد برای مهدی خاطره انگیز بود.
گمرک شهید هاشمی نژاد بندر امیرآباد شنبه 23/2/1391
در جستجوی یاران علی قربان پور (علی فاروج)
|
|||||||||
سلام حاج علی خدا قوت متاسفانه به علت فوت پدرم توفیق نداشتم سه قسمت گذشته را بخوانم و برای شما کامنت بزارم اما امروز تمام سه قسمت - 32 -33 -34 را خواندم. به امید دیدار
|